گلچین زیباترین شعر در مورد اوج
شعر در مورد اوج
شعر در مورد اوج ,شعر در مورد اوج گرفتن,شعر درباره اوج,شعر درباره اوج گرفتن,شعر درباره اوج پرواز,شعر نو درباره اوج گرفتن,شعر منصور اوجی درباره زنان چادری,شعر اوج تنهایی,شعر اوج پرواز,شعر اوج گرفتن,شعر در اوج تنهایی,متن شعر اوج پرواز صادق,شعر درباره اوج پرواز,شعر درباره اوج گرفتن,شعر نو اوج گرفتن,شعر نو درباره اوج گرفتن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اوج برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
غبارت چون سحر گر اوج گیرد
فلکها پایمال خاکساریست
شعر در مورد اوج
اوج عزت فروتنی دارد
قطره پستی گزید گوهر گشت
شعر در مورد اوج گرفتن
اوج اقبال نردبانها داشت
سعی لنگید تا ببام رسید
شعر درباره اوج
اوج اقبال نه فلک دیدیم
سیر یک پشت پاتلی دارد
شعر درباره اوج گرفتن
گر اقبال خورشیدیت اوج گیرد
فروزد چراغ از دم صبحگاهی
شعر درباره اوج پرواز
کاشکارا چو روز می بینی
آفتاب کرم در اوج همم
شعر نو درباره اوج گرفتن
هنوزت ماه در اوج جمالست
هنوزت شب نقاب آفتابست
شعر منصور اوجی درباره زنان چادری
در فضای وجود و اوج شهود
شاهبازم همی کند پرواز
شعر اوج تنهایی
اگر گیرد غبار خاطرم اوج
نیاید بر زمین تیر هوایی
شعر اوج پرواز
مهر بارای روشن توسها
چرخ با اوج درگه تو زمین
شعر اوج گرفتن
تکیه زده همچو پادشاهان
بر اوج سریر چرخ خضرا
شعر در اوج تنهایی
سجود کل اوج او حضیض
بشمس الدین سلطان المعانی
متن شعر اوج پرواز صادق
اوج پروازم ار بود انصاف
هست قایم مقام قله قاف
شعر درباره اوج پرواز
راز دورن پرده گشائی گرفت
نور نفس اوج گرائی گرفت
شعر درباره اوج گرفتن
پرواز کن به همت، بر پر به اوج عزت
جبرئیل اوج خود شو، بر سدره آشیان کن
شعر نو اوج گرفتن
ماه اوج عزت از دور سپهر بی درنگ
ناگه از اوج شرف رو کرد در برج و بال
شعر نو درباره اوج گرفتن
آن مه که وفا و حسن سرمایه اوست
اوج فلک حسن کمین پایه اوست
شعر در مورد اوج
نی غلطم که آفتاب اوج ازان گرفت
تا بوسه زند به پیش شه حاشیه جناب را
شعر در مورد اوج گرفتن
جایی که جای بر سر شاهان مگس کند
نبود محل اوج پریدن همای را
شعر درباره اوج
خورشید من از اوج جوانی چو برآمد
بس ذره سرگشته که بر باد هوا رفت
شعر درباره اوج گرفتن
چو ماه روزه از اوج سما شد
ز نور روزه دوران بی ضیا شد
شعر درباره اوج پرواز
حسن روز افزونت از اوج کمال
روی مه را داغ نقصان می کشد
شعر نو درباره اوج گرفتن
ز باد صبح که بر اوج آسمان گذرد
ز روی شاهد مشرق نقاب برخیزد
شعر منصور اوجی درباره زنان چادری
مخور فریب جوانی به حسن ده روزه
که آفتاب چو بر اوج رفت در گردد
شعر اوج تنهایی
نرود مه بر اوج در شب تار
تا ز زلف تو نردبان نبرد
شعر اوج پرواز
درین حضیض چرا گشته ای چنین محبوس؟
گذر چو طایر قدسی از اوج این نه طاق
شعر اوج گرفتن
سیاره دولت مرا، گر پایه بر گردون برد
بهر زمین بوس درت از اوج گردون اوفتم
شعر در اوج تنهایی
برآمد ماه عید از اوج گردون
طرب چون ماه نو شد هر دم افزون
متن شعر اوج پرواز صادق
بر اوج آسمان نونی ست یا عین
که بیرون آمده ست از کلک بی چون
شعر درباره اوج پرواز
دلا راهت پر از خار و خسک بی
گذرگاه تو بر اوج فلک بی
شعر درباره اوج گرفتن
ته که خورشید اوج دلربایی
چنین بیرحم و سنگین دل چرایی
شعر نو اوج گرفتن
بر اوج غنایت نرسد هیچ کمندی
بیهوده رسن تاب خیالند فغانها
شعر نو درباره اوج گرفتن
اوج اقبال جهان را پایه فرصت کجاست
گو سرشکی چند بر بام سر مژگان برا
شعر در مورد اوج
منزلت عرش حضور است و مقامت اوج قرب
نور خورشیدی بخاک تیره ئی مایل چرا
شعر در مورد اوج گرفتن
ز اوج اعتبار آزاده ام گرد ره فقرم
نباشد دامن کوتاه من مغرور چیدنها
شعر درباره اوج
عجز هم چون سایه اوج اعتباری داشته است
کرد فرش آستانت سعی پیشانی مرا
شعر درباره اوج گرفتن
اوج اقبالم حضور یک نفس راحت بس است
سایه دیوار دارد در بغل بام مرا
شعر درباره اوج پرواز
هر چند تا عنقا رسی بر اوج همت نارسی
از خود براتا وارسی کیفیت بام مرا
شعر نو درباره اوج گرفتن
شکار تیغ نازم اوج عزت فرش اقبالم
سر افتاده دارم که میبوسد رکابش را
شعر منصور اوجی درباره زنان چادری
تا ابد کوک است (بیدل) نغمه ساز جهان
اوج اقبال و حضیض فقر زیری و بمیست
شعر اوج تنهایی
ناله را روزیکه اوج اعتبار نشه بود
چون جرس (بیدل) بجای باده دل در جام داشت
شعر اوج پرواز
چه اوج سپهر و چه زیرزمین
بهر جا توئی جای آرام نیست
شعر اوج گرفتن
از علمداران یاسم کار اقبالم بلند
کز سمک تا عالم اوج سماکم ناله است
شعر در اوج تنهایی
شوکت ملک و ملک تا اوج اقبال فلک
جمله پامال است هر گه میفشانی پشت دست
متن شعر اوج پرواز صادق
تخم اشکی بکف پای کسی خواهم ریخت
آرزو مژده ده اوج ثریای من است
شعر درباره اوج پرواز
اوج و حضیض قلزم امکان شگافتیم
از آبرو مگو همه جا این گهر کم است
شعر درباره اوج گرفتن
اوج جاه خلقی را بیدماغ راحت کرد
بیشتر سر این بام جای بدهوائیهاست
شعر نو اوج گرفتن
سوختن چون شمع اوج پایه اقبال ماست
داغ منظور است اینجا اختری در کار نیست
شعر نو درباره اوج گرفتن
باین طارم مناز ای اوج اقبال
که من یک پشت پای کرده ام طرح
شعر در مورد اوج
درو بام اوج عزت چقدر شکست پستی
که غبار هرزه تا زمن و ما بلند کردم
شعر در مورد اوج گرفتن
در قلزمی که اوج حضیضش تحیر است
موج خیالم و بخیالی روانه ام
شعر درباره اوج
بود بر منظر اوج کمالت نردبان گردون
سزد بر قصر دیوان جلالت پاسبان انجم
شعر درباره اوج گرفتن
بقدر بی سر و پائیست اوج همتها
بباد ده کف خاک خود و سلیمان باش
شعر درباره اوج پرواز
گرفتم اوج پر است اعتبار عنقایت
بنارسائی بال مگس کلاغ میگرد
شعر نو درباره اوج گرفتن
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
شعر منصور اوجی درباره زنان چادری
عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
شعر اوج تنهایی
شکر خدا که باز در این اوج بارگاه
طاووس عرش می شنود صیت شهپرم
شعر اوج پرواز
در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
یا رب مباد تا به قیامت زوال تو
شعر اوج گرفتن
فلک چو جلوه کنان بنگرد سمند تو را
کمینه پایگهش اوج کهکشان گیرد
شعر در اوج تنهایی
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
متن شعر اوج پرواز صادق
مرد را در خلق منصف زیستن
بر سپهر اوج غرت محوریست
شعر درباره اوج پرواز
کامزن اوج سراسیمگی
مشت خس موج سراسیمگی
شعر درباره اوج گرفتن
از اوج آسمان به سر سدره بگذرم
وز سدره سر به گلشن رضوان برآورم
شعر نو اوج گرفتن
در مرکز مثلث بگرفت ربع مسکون
فریاد اوج گردون از تیغ مه صقالش
شعر نو درباره اوج گرفتن
تا شمس دین بر اوج ریاست دواسبه راند
یک ذره نیست شمس فلک ز اختر سخاش
شعر در مورد اوج
شعریان از اوج رفعت در حضیض خاک شد
چرخ بایستی که بر شام و یمن بگریستی
شعر در مورد اوج گرفتن
قطب سپهر رفعت یعنی رکاب شاه
در اوج دار ملک رسید از کران آب
شعر درباره اوج
دیوان من به سمع تو در دری دهد
جانم صفات بزم تو ز اوج سما کند
شعر درباره اوج گرفتن
بدر ستاره لشکر است اوج طراز آسمان
بحر نهنگ خنجر است ابر سخای مملکت
شعر درباره اوج پرواز
آفتابیست که از اوج شرف می تابد
یا بت ماست که در هر خم زلفش تابیست
شعر نو درباره اوج گرفتن
از جرم گل سیاه تا اوج زحل
کردم همه مشکلات کلی را حل
شعر منصور اوجی درباره زنان چادری
مردم زیر زمین رفتن او پندارند
کآفتابست که بر اوج برین می گذرد
شعر در مورد اوج
- ۹۷/۰۷/۰۵